- اهداف خود را نمي نويسند نمي دانند از زندگي چه مي خواهند ، جهت و آرزو ندارند و سردرگم و شكست خورده هستند.

- به جاي آموختن اصول كار نتورك ماركتينگ ، تمايل زيادي براي پذيرفتن مسئوليت حمايت از افراد ديگر را دارند. در ابتداي كار، آنها تمايل دارند حمايت كننده باشند تا اينكه بوسيله ديگران حمايت شوند. هميشه بايد اين سوال را از خود بپرسيم كه چگونه يكي از آنها *حمايت كننده هاي قوي * باشيم؟ بهتر است كه توسط يك گروه درجه یك حمايت شويم به جاي آنكه ديگري را حمايت كنيم. در اين صورت مي آموزيم كه چگونه موفق شويم. ياد آوري كردن اينكه حمايت كننده هاي شما بسيار قدرتمند هستند، يك ابزار نيرو بخش عالي است.

- تعهد ندارند و فعاليت نمي كنند.

- سازماندهي ندارند براي جستجوي مدارك و اسناد وقت را هدر مي دهند ميز كار آشفته و بهم ريخته دارند.

- در حفظ مدارك و اسناد كوتاهي مي كنند.

- تمايل صرف به منفعت شخصي خود دارند آنها نگران نيازهاي زير مجموعه ها و همكاران خود نيستند.

- به سادگي در دسترس نيستند. به سختي مي توان با آنها تماس گرفت. 

- پيغامها كتب شفاهي و مكالمات را به سرعت پاسخ نمي دهند.

- درباره چگونگي موفقيت در نتورك ماركتينگ آگاه نيستند. علاقه اي هم به دانستن آن ندارند.

- در تعيين قرار هاي ملاقات نامنظم و در انجام تعهدات و وعده هاي كاري ناموفق هستند و هيچ توضيحي هم براي آن ندارند.

- مشتري هاي جديد را پيگيري نمي كنند و هيچ توجه و علاقه اي براي خريد آنها نشان نمي دهند.

- خيلي زود دست از كار مي كشند و تسليم مي شوند. آنا معمولا در 90 روز اول از كار خارج مي شوند.

- با مسائل و مشكلات كوچك دلسرد مي شوند و حركتشان كند مي شود.

- در مورد شركت هاي ديگر بدگويي مي كنند. اعتبارشان را به عنوان يك شخص مثبت از دست مي دهند.

- نتورك ماركتينگ را كاملا جدي نگرفته اند.

- اعتماد به نفسشان را از دست مي دهند. مثلا لباسهاي كثيف و نامرتب مي پوشند. آنها درك نكرده اند كه در اين حالت ، مشتري ها اورا به عنوان فردي ضعيف و با اعتماد به نفس پايين مي بينند.

- تنبلي كرده و مي خواهند بدون زحمت ، مزد تلاش زير مجموعه هاي خود را بدست بياورند.

- نسخه هاي غير حرفه اي ،نامرتب و ضعيفي از اطلاعات موجود منتشر مي كنند.

- جزئيات و اطلاعات كامل مربوط به محصولات خود را نمي دانند.

- نمونه ضغيف و نامناسبي از محصول خود را به ديگران عرضه مي كنند.

- به شكايات زير مجموعه ها و مشتريها رسيدگي نمي كنند.

- زحمات زيرمجموعه هايشان را به رسميت نمي شناسند و آنها را تحسين نمي كنند. خود پسند هستند.

- تجارت خود را روزانه انجام نمي دهند.

- نسبت به درآمد سرشاخه خود بي ميل و علاقه هستند. فعاليت خود را متوقف مي كنند تا از بهره مندي سرشاخه جلوگيري كنند. با خود دچار تناقض هستند.

- از كمپاني محصولات ، برنامه فروش، فقدان حمايت از طرف سرشاخه و غيره عيب جويي مي كنند . درنيافته اند اگر ديگران توانسته اند در آن شرايط موفق شوند آن ها هم مي توانند موفق شوند.

- مسئوليت پذير و جوابگو نيستند.

-در ازاي تلاش هاي كمي كه انجام مي دهند انتظارات بي جا دارند.

- بجاي آموختن اصول كار ، بين اظهار نظر هاي منفي مردم سر در گم مي شوند.

- بسيار كم حوصله هستند بدون اينكه تمايل به تلاش كردن داشته باشند مي خواهند زود به درآمد بسيار بالايي دست يابند.

- اطلاعات را سريعا به زير مجموعه ها انتقال نمي دهند.

- شدیدا شكايت مي كنند و مانند كودكي غرغرو ، نابالغ و بي تجربه رفتار مي كنند غير مولد هستند به شركتهاي ديگر مي پيوندند. هيچ در آمدي ندارند.

- بجاي اين كه تلاش كنند منتظر مائده هاي آسماني هستند.

- تمايل در كار سرمايه گذاري در كار نظير كاتالوگ آموزش و غيره را ندارند. بسيار محافظه كار هستند. منتظر ميمانند و نگاه مي كنند.

- اصالتا منفي هستند. نه ...... يعني فعلا نه. نميشه.

-  نمي توانند با تغييرات شركت خود را وفق دهند. انعطاف پذيري در تفكر ندارند.

- اعتقاد به محصول ندارند و از آن استفاده نمي كنند. فقط به خاطر پول در اين كار هستند.

- به سادگي تحت تاثير اظهار نظر هاي منفي فامیل ، آشنايان و دوستان قرار مي گيرند. به ابعاد مثبت توجهي ندارند. و به تنهايي نمي توانند فكر كنند.

- وقت زيادي را صرف تشكيل مجموعه مي كنندو وقت بسيار كمي را به مشتري ها و زير مجموعه ها اختصاص ميدهند. از مردم دوري مي جويند.

- انتظار موفقيت در يك شركت جديد را دارند بدون اين كه به زمان بر بودن آن توجهي داشته باشند.

- براي موفقيت برنامه ريزي نمي كنند بلكه براي شكست برنامه ريزي مي كنند.

- ظاهر غير حرفه اي دارند.

- هميشه معذرت خواهي فراوان مي كنند.

- فكر ميكنند همه چيز را مي دانند.

- پيگير آخرين اتفاقات اين صنعت نيستند و آن را يادداشت و حفظ نمي كنند.

- ظاهر نامناسب دارند وفاقد انرژي هستند.

- براي انجام اين تجارت تمام تلاششان را به كار نمي گيرند.

- شايعات را باور مي كنند ، دنبال حقيقت نيستند و در هر برنامه اي زود باور هستند.

- دروغ مي گويند تا خوب به نظر برسند.

- اساسا درك نكرده اند كه اگر قرار است اتفاقي رخ دهد همه چيز به خود ما برمي گردد.

... و فردايي بهتر در راه است.

همانندسازی کلید موفقیت در نتورک مارکتینگ

ادامه مطلب

تغییر نگرش . . .

 

میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند.

وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد کرد ....

که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند.وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند . همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند. پس از مدتی رنگ ماشین ، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد.

بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته ؟ مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :" بله . اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته."

مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت(نگرش) میتوانی دنیا را به کام خود درآوری. تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان(نگرش) ارزانترین و موثرترین روش میباشد.

اما راز یک پرزنت موفق در چیست؟

ادامه مطلب

عقاب

مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در

لانه ی مرغی گذاشت. عقاب با بقیه

جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها

بزرگ شد.در تمام زندگیش او همان

کارهایی را انجام داد که مرغها

می کردند..............

 

مثلا برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی هم

با دست و پا زدن بسیار کمی در هوا پرواز میکرد .

سالها گذشت و عقاب پیر شد.

روزی پرنده با عظمت را بالای سرش بر فراز آسمان دید او با شکوه تمام با یک حرکت

نا چیز بال های طلاییش,برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد.

عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: ( این کیست؟ )

همسایه اش پاسخ داد (( این عقاب است_سلطان پرندگان.او متعلق به آسمان و

ما زمینی هستیم.))



عقاب مثل مرغ زندگی کرد و مثل مرغ مرد.زیرا فکر می کرد مرغ است.

جملات انگیزشی

 

  • به بردن و پیروزی فكر كن.
  • شما برای انجام كارهای كوچك بسیار باهوش هستید.
  • همیشه راه بهتری هست.
  • مردی كه هیچ اشتباهی نكرده است عملاً هیچ كاری نكرده است.
  • به خود اجازه اشتباه كردن بدهید.
  • بهترین افراد، افراد مثبت نگر هستند.
  • بدون رنج و زحمت سودی حاصل نمی شود.
  • هیچگاه بیش از آنچه در توان شماست قول ندهید.
  • سازماندهی كنید.
  • در عمل مانند انسان های نخستین باشید و در پیش بینی مانند یك استراتژیست.
  • تمام مشكلات كوچك تاكنون حل شده اند.
  • برای اینكه یك برنده باشید تمام چیزی كه لازم دارید همه آن چیزی است كه دارید.

شبکه خود را تشکیل دهید

ادامه مطلب

موفقیت اتفاقی نیست . . .

ادامه مطلب

نقطه ضعف

ادامه مطلب

راه کار های اعتماد به نفس

ادامه مطلب

لیدر کسی  است که وظیفه راهنمایی و آموزش زیر مجموعه های خود را بعهده دارد و یک لیدر برای اینکه بتواند به نحو مطلوبی سازمان خود را هدایت کند باید اطلاعات و مهارتهای زیادی داشته باشد. علاوه بر آن یک لیدر باید بتواند با برانگیختن افراد و در کنار آنها اهداف سازمان خود را تحقق بخشد یعنی به عبارت دیگر یک لیدر باید در رهبری نیز مهارت داشته باشد.

 

تمامی لیدرها الزاما همه روزه باید اطلاعات زیادی را در اختیار دیگران قرار دهند پیشنهاد کنند و با سایر لیدرهای همتراز و لیدرهای بالاسری نیز ارتباط داشته باشند اشتباهات زیرمجموعه ها را تصحیح کنند و به آنها روشهای صحیح را آموزش دهند و در نهایت بایستی قدرت انتقال اطلاعات به دیگران را نیز داشته باشند. اما برای آموزش یک تجارت و یا انتقال مطلب به دیگران تنها داشتن تخصص و اطلاعات کفایت نمیکند و هنر انتقال مطلب و آموزش دادن نیز از الزامات این کار است بنابراین یک لیدر باید در تعلیم دادن نیز مهارت داشته باشد و بتواند نفراتی مانند خود را نیز در مجموعه شبیه سازی کند.

 

روشهای نامناسب کار در بسیاری از موارد امکان دارد افراد و یا تجارت را به مخاطره اندازد در اینگونه موارد لیدر باید روش کار را تغییر داده و راههای بهتری را برای انجام تجارت پیشنهاد کند. در مواردی که لازم است کار ساده تر و بهتر انجام شود و موانعی برای آن وجود دارد نیز لیدر باید وارد عمل شود انجام چنین مواردی فقط ازعهده لیدرهایی بر میاید که در کار خود کاملا حرفه ای باشند. مهمترین مهارتهایی که یک لیدر باید داشته باشد به شرح زیر است .

 

1- مهارت در رهبری

 

2- مهارت در تعلیم دادن

 

3- مهارت در معرفی بهترین روشهای کار

 

4- مهارت در پیشگیری از وقوع مشکلات

 

هدف چیست !؟

دوستان خیلی وقت ها فکر می کنید که اگه هدف نداشته باشید هم میشه کار کرد ! خیلی وقت ها میگید حالا بریم جلو هدف ها خودشون پیداشون میشه ! ولی نه اشتباه نکنید ! کار شما زمانی به نتیجه میرسه که شما هدف های درستی داشته باشید . . .

مشکل از بی هدفی نتورکر ها هستش که باعث دلسردی میشه ! آره باید و باید هدفی داشت که اشتیاق سوزان شما باشه . . . چه طور می خواهید سختی را تحمل کنید ؟! زمانی که هدف نداری . . . باور نداری میشه مثل کارهای عادی . . . و همین عادی شدن یعنی شدن مثل 97% آدم های دیگه ! شنیدی میگن تو نتورک فقط و فقط بین 3 تا 7 یا بهترین شرایط 10% موفق هستن ! این نمیترسونه شمارو !؟ میدونی چرا چون همشون هدف هاشون تو بی هدفی نوشته شده ! نوشته ماشین میخوام ولی اشتیاق سوزانش نیست . . .  بچه، لیدر های آینده هدف رو جدی بگیرید . . . من دایرکت داشتم که 3 ماه طول کشید هدفمند بشه ولی وقتی هدفمند شد تیمی زیر دستش شکل گرفت که خودش نمیتونست تو روز اول بهش فکر کنه !

هدف باشته باعث میشه انرژی شما تحلیل نره . . . مهم تر از همه میدونی چیه !؟ از روی لیست هدف های خود به بچه ها یاد بدی هدف بنویسن . . . یاد بدی هدف بنویسن !!!

عزیزان من، لیدر های آینده تیم بزرگ شنتیا، همین الان که مطالب رو میخونید برید و اهداف خودتونو اصلاح کنید، طوری هدف بنویسید که جلوی زیر مجموعه هدف خودتون رو نشون بدید . . .

از من به شما نصیحت و میدونم اینو یک روز همه میگن، تو نتورک 2 چیز مهمه : اولی هدف و دومی غیرت . . . پس با این 2 تا میشی جزء تاپ لیدر های نت ایران . . .

ایام خوش

نسبت به (( اعتقاد-اعتماد و امید)) نظرت چیه؟

درموردش فکر کردی؟

                              آیا با

اعتقاد،اعتماد و امید

                                                      زندگی میکنید؟

 Confidenceاعتقاد:

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.

روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد.

                                        ***
Trust
اعتماد:
اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد.

                                        ***

Hope امید:

هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید،این یعنی امید.

 

 

اگر شغل بازاریابی رو انتخاب کردی باید بتونی به این سه ابزارقدرتمند توجه خاصی باشی، یه جورایی باید در وجودت این سه باشد.

چون اگه به محصولی که می فروشی، شرکتی که درآن کارمیکنی،

اعتقاد و اعتماد داشته باشی

حتی اگر آینده نگری شغلتو پیش بینی نمی کنی ، بازم یه جورایی ازقافله عقبی!

البته میدونم تویی که شاهکار خلقتی، تویی که از تموم کارها، بازاریابی رو انتخاب کردی که خودت حقوقتو انتخاب کنی....حتما نگاهی به این 3 ابزار داری.

چهار روش برای افزایش سریع فروش

ادامه مطلب

منطق ‏‎Network Marketing‎‏ چيست؟‏

ادامه مطلب

و اما

موج چهارم (نتورك ماركتينگ)

ادامه مطلب

راهنمای آغاز به کار در بازاریابی شبکه ای

ادامه مطلب

چگونه هدف خود را پیدا کنیم ؟

ادامه مطلب

بخشهایی از کتاب بهترین نتورکر دنیا

نوشته جان میلتون